ريچر با قطار به شهر کوچک و دورافتادهاي با نام عجيب «استراحتگاه مادر» در ايالت اوکلاهوما ميرسد و در همان بدو ورود با زني چيني-آمريکايي به نام ميشل چانگ مواجه ميشود که ظاهرا دنبال همکار گمشدهاش ميگردد. ريچر از آنجايي که با خودش فکر ميکند ممکن است آن منطقه محل زايمان يک زن يا شايد هم آرامگاه يک مادر باشد در شهر ميگردد و از ساکنينش راجع به اسم آن پرس وجو ميکند. ولي چيزي دستگيرش نميشود. سپس تصميم ميگيرد بيشتر با چانگ آشنا شود و ميفهمد که چانگ قبلا مأمور افبيآي بوده و حالا کارآگاه خصوصي است و دنبال همکارش کيور ميگردد که بعد از درخواست پشتيباني از او در اين شهر ناپديد شده است. رفتار مرموز اهالي آن منطقه از يک طرف و يافتن يادداشتي در اتاق متل کيور که رويش فقط کلمات «??? مرگ» و شماره تلفن روزنامهنگاري در لسآنجلستايمز نوشته شده از طرف ديگر، ريچر را منقاعد ميکند به تحقيقات چانگ کمک کند.