فرانس نوجوان 17 سالهاي است که در سال 1938 زادگاه خود را در جستجوي خوشبختي ترک کرده و به شهر وين ميرود. او در آنجا با دو نفر آشنا ميشود، يکي از آنها پروفسور دکتر زيگموند فرويد است که با پندهاي خود به زندگي فرانس جهت ميبخشد و ديگري دختري به نام آنسکا است که به عنوان اولين تجربهي عشقي او را درگير دردسرهاي بسياري مينمايد.
در نهايت هر س نفر آنها با حوادث سياسي روزگار خود به نوعي گره خورده و در آن غرق ميشوند...