نوجواني يتيم که در محله فاسد پايتخت بزرگ شده و ياد گرفته با دزدي و خوانندگي همراه پدرخواندهاش که نوازنده دورهگرد است، زندگي کند، ناگهان در ميانه نبردي به قدمت چند هزار سال بين خير و شر وارد شده و با رويدادها و پديدههايي روبرو ميشود که شگفتانگيز و باورنکردني هستند و حقايقي را درک ميکند که از قوه تخيلش هم فراتر است.
سرنوشت امپراتوري، سرنوشت حيات، سرنوشت دنيا و سرنوشت خير به اقدامات او بستگي داشته و بايد براي نبردي تعليم ببيند و آماده شود که فراتر از قدرت اوست.