«...پسزمينـهي تاريخي و اجتماعـي آثـار گـراهـام گـريـن، ديکتاتـوري، کشتار، ناآرامـي و بـحـران اقتصـادي دهـهي ???? اسـت. راه حلهـاي گـريـن برخـلاف نويسندگان همعصـر او - راه حلهـاي مارکسيستي و انگيزاننـدهي خواننـدگـان بـراي انقلاب نيسـت. جهـان داسـتانهاي گريـن، بيـش از آنکـه دنيايـي آمـادهي انقلاب باشد، جهاني در حال اضمحلال است. نويسندگان معتقـد بـه رئاليسـم جامعـهگرايانـه، گريـن را آدمي نوميـد و آثـار او را مأيـوسکـننـده دانستهاند امـا ظـاهـراً برچسـب "راست انديشـي" بـرقامـت او راست نيامده است...»